امین جونامین جون، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ امین جونوبلاگ امین جون، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

*امین* بهترين داداش دنيا

امین جونم+سفر مشهد

1394/10/16 16:53
599 بازدید
اشتراک گذاری

سلــــــــــــــــــــــــــــــام به داداشی خوبم بوس

سلــــــــــــــــــــــــام به دوستای همیشگی و خوبمحبت

جمعه 4 دی ماه ساعت 12:15 ظهر بلیت قطار داشتیم مامان و بابا و داداشی و آبجی فاطمه و

مادربزرگ با هم یه کوپه گرفتیم و به سمت مشهد رفتیم آبجی فائزه بعلت داشتن امتحانات نتونست با

ما بیاد.واسه ناهار ظهر مامان جون سمبوسه درست کرد که خیلی هم خوشمزه بود.داداشی مطابق

شماره های روی بلیط میگفت بابا جای مادربزرگ نشسته و آبجی فاطمه جای آبجی فائزه و ...خندونک

ساعت 11 شب رسیدیم به خونه(مشهد)

هر روز صبح واسه نماز میرفتیم حرم و ساعت 7:30 میومدیم خونه و میخوابیدیم تا ساعت 9. صبحانه

میخوردیم(برنامه مشترک در همه ی روزها)شنبه صبح رفتیم بازار و ساعت 3 اومدیم خونه ناهار

خوردیم یه استراحتی کردیم و شب رفتیم حرم بعد از حرم هم یه آبگوشتی بر بدن زدیمراضی

یکشنبه ساعت 11 صبح ماشین گرفتیم و موج های خروشان رفتیم در بین راه هم بلیط گرفتیم

بابایی حواسش نبود بجای 4 تا بلیط 5 تا بلیط به هوای آبجی فائزه گرفتخندونک

قرار بود ساعت 2:30 بیایم بیرون مامان و آبجی اومدن ولی از پدر و پسر خبری نبود یه ساعت

معطلشون بودیم آبجی و مامان یه گشتی تو مجتمع زدن. و بعد یه ساعت که اومدن. بابا میگفت

امین

گفته بازم بیشتر بمونیم سری قبل پارک ساحلی آفتاب ما معطل اونا شدیم حالا این سری اونا

معطل ما بشندلخورعینک

در کل خیلی خوب بود و خوش گذشت فقط جای آبجی فائزه خالی بود

تا ساعت 5 خونه رسیدیم و ناهارمون که شد شام خوردیم و رفتیم حرم برگشتنی از اونجایی که تا

صب تاب نمیووردیم و گرسنه بودیم آبجی فاطمه و داداشی رفتن دونات خریدن

صبح دوشنبه رفتیم نخود و کشمش و انجیر و توت خشک و پاستیل و ....چیزای خوشمزه دیگه

خریدیم و ظهر بعد از ناهار یه چرتی زدیم و استراحت کردیم واسه نماز شب رفتیم حرم و چون شب

ولادت بود. شیرینی هم تو حرم میدادن به به عجب چسبیدااااخندونکآرام

واسه اخرین بار بود و از امام رضا خداحافظی کردیم و اومدیم خونه شام خوردیم و وسایلمون رو

جمع و جور کردیم و ساعت 11 ماشین گرفتیم و به سمت راه اهن رفتیم 00:20 بامداد بلیط داشتیم

که تا موقع اذان صبح تخت خوابیدیم و ساعت 10 صبح رسیدیم

و از همه مهم تر که نزدیک بود یادم بره داداشی یه روسری خوشگل به سلیقه خودش بعنوان

سوغاتی برای خانمش گرفتمحبت

سفر خیلی خوبی بودچشمکزیبا

 

PhotoGrid_1451066436437.jpg

نوووووووووووووش جوووووووووووونتبغل

PhotoGrid_1451997241670.jpg

PhotoGrid_1451997393472.jpg

PhotoGrid_1451329600819.jpg

تی فداااااااااااا

PhotoGrid_1451400137015.jpg

اوووووووخ انگشتلشووووووووومحبت

PhotoGrid_1451400359292.jpg

PhotoGrid_1451995387988.jpg

PhotoGrid_1451995678812.jpg

PhotoGrid_1451996681033.jpg

پارکینگ و خونمون

الهی قربون خوشتیپ خودم بشم

عاشق این ژست و عکستمبوس

PhotoGrid_1451996807797.jpg

PhotoGrid_1451997131405.jpg

PhotoGrid_1451997455123.jpg

داداشی جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــونم

دوووووووووووووووست داریـــــــــــــــــــــــم زیـــــــــــــــاد

بوووووووووووووووووووس با یــــــــــــه قلــــــــــب خوشگل

بوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوس

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

بای بای     بای بای      بای بای      بای بای       بای بای

پسندها (1)

نظرات (5)

مامان علی آقا
17 دی 94 18:06
زیارتا قبول شرمنده فقط اومدم مهمون دارم وفت نشد بخونم.سرفرصت میام میخونم.خیلی وقت وبم سر نزدم دارم چک میکنم.فداتون
ⓕⓐⓣⓔⓜⓔ★ⓕⓐⓔⓩⓔ
پاسخ
ممنون انشالله قسمت شما
مامان علی آقا
21 دی 94 14:26
ای جان پس حسابی جای فائزه خالی بود. وای وای از همین الان زن زلیله این پسر گل شما چه مادرشوهر و خواهرشوهرین خخخخخخخ
ⓕⓐⓣⓔⓜⓔ★ⓕⓐⓔⓩⓔ
پاسخ
آره خیلی زن زلیلی کجا بوده؟واسه معلمشون روسری خرید
مامان رادان
26 دی 94 14:26
سلام عزیزم ماشالله امین جون چقدر بزرگ شده ماشالله ماشالله ، زیارتتون قبول باشه خصوصی رو چک کن
ⓕⓐⓣⓔⓜⓔ★ⓕⓐⓔⓩⓔ
پاسخ
سلام مامان رادانی مرسی انشالله قسمت شما ممنون
مامان فاطمه
28 دی 94 16:23
سلام زیارت قبول همیشه به سفر
ⓕⓐⓣⓔⓜⓔ★ⓕⓐⓔⓩⓔ
پاسخ
سلام خانمی ممنون انشالله قسمت شما
مامان فهیمه
15 فروردین 95 8:32
سلام سال نو با تأخیر مبارک. ایشالا سال خوبی پیش رو داشته باشید.
ⓕⓐⓣⓔⓜⓔ★ⓕⓐⓔⓩⓔ
پاسخ
سلام مرسی سال نو شما هم مبارک انشالله سالی پر از خیر و برکت داشته باشین